English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (7789 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high limit U حد نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
offset U مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offset U حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offsetting U مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offsetting U حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
finale U اهنگ نهایی اخر
finales U اهنگ نهایی اخر
ultimata U نهایی
ultimata U هدف نهایی
ultimatum U نهایی
ultimatum U هدف نهایی
ultimatums U نهایی
ultimatums U هدف نهایی
goal U 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goals U 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
finality U اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
terminal U نهایی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
scope U نقطه توجه طرح نهایی
draft U نیمه نهایی
drafted U نیمه نهایی
drafts U نیمه نهایی
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
backdoor U وسیله نهایی یا زیرجلی
ending U بخش نهایی چیزی
endings U بخش نهایی چیزی
finalised U بمرحله نهایی رساندن
finalises U بمرحله نهایی رساندن
finalising U بمرحله نهایی رساندن
finalize U بمرحله نهایی رساندن
finalized U بمرحله نهایی رساندن
finalizes U بمرحله نهایی رساندن
finalizing U بمرحله نهایی رساندن
imprisonment U محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
closing U نهایی
conclusive U نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
window U پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
trailer U بایت نهایی فایل که حاوی خصوصیات فایل وکنترل است
trailers U بایت نهایی فایل که حاوی خصوصیات فایل وکنترل است
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
final U نهایی
final U مسابقه نهایی
finals U نهایی
finals U مسابقه نهایی
definitive U نهایی
ultimate U نهایی
peremptory U نهایی
privy U نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
semi finals U نیمه نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
end product U فراورده نهایی
end product U محصول نهایی
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
all the way U اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
armageddon U مبارزهء نهایی میان نیکی وبدی در قیامت
armageddon U مبارزهء نهایی
BOF U متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
boilerplate U متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
boilerplating U قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
decision altitude U ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
decreasing marginal cost U هزینه نهایی نزولی
definitive hospitalization U سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
differential cost U هزینه نهایی
differential cost U ارزش نهایی
diminishing marginal product U منحنی نزولی محصول نهایی
diminishing marginal utility U فایده نهایی نزولی
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهایی
draft report U گزارش نیمه نهایی
Other Matches
telic U نهایی دارای هدف نهایی
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
definite <adj.> U نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
second check U بررسی نهایی
semifinal U نیمه نهایی
final value U ارزش نهایی
final position U وضعیت نهایی
net result U نتیجه نهایی
final report U گزارش نهایی
final result U نتیجه نهایی
final term U جمله نهایی
final velocity U سرعت نهایی
ultimate speed U سرعت نهایی
try-outs U تمرین نهایی
grail U هدف نهایی
try-out U تمرین نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
limiting value U ارزش نهایی
semi-final U نیمه نهایی
margin utility U مطلوبیت نهایی
final payment U پرداخت نهایی
final judgement U حکم نهایی
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
elevation stop U حد نهایی درجه
end strength U استعداد نهایی
end user U کاربر نهایی
extreme position U وضعیت نهایی
extreme range U برد نهایی
last word <idiom> U نظر نهایی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
final act U سند نهایی
final assembly U نصب نهایی
final cut U برش نهایی
final destination U مقصد نهایی
final diameter U قطر نهایی
final drive U گرداننده نهایی
home stretch U مرحله نهایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
top speed U سرعت نهایی
ultimate load U بار نهایی
ultimate strength U مقاومت نهایی
ultimate stress U تنش نهایی
final measurement U اندازه گیری نهایی
ultimate strength U مقاومت یا استحکام نهایی
final temperature U درجه حرارت نهایی
ultimacy U حالت نهایی غائیت
margin land U حد نهایی بازده زمین
ultimate tensile stress U تنش کشش نهایی
marginal costing U هزینه یابی نهایی
margine efficiency of capital U بازده نهایی سرمایه
front end U نرم افزار نهایی
finishing strokes U دست کاری نهایی
mechanicals U نتیجه نهایی تجسمی
final invoice U صورت حساب نهایی
no wind position U محل نهایی هواپیما
end user U استفاده کننده نهایی
face formwork U قالب بندی نهایی
final heading U مسیر پرواز نهایی
terminal repeater U تقویت کننده نهایی
terminal ballistics U بالیستیک نهایی گلوله
final decision U رای قطعی و نهایی
tail end U قسمت نهایی انتها
World Series U مسابقات نهایی بیسبال
final approach U مسیر نهایی فرود
pay off U جزای کیفر نتیجه نهایی
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
integrated revision U بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
semi-finalist U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists U شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
ultimate tensile strength U حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
sprocket U دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
vehicle mass ratio U نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
spring tide U جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
extreme range U برد نهایی جنگ افزار حداکثر برد
front end processor U پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Recent search history Forum search
1Contrast terminal and instrumental values.
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com